مراد از خورشيد و ماه، پدر و مادر حضرت يوسف و يا پدر و خاله اش (بنابر برخي نقل ها) بوده و مراد از يازده ستاره، برادران يازده گانه آن حضرت بوده اند. شايد اشاره به اين باشد كه قدر و مقام و منزلت آن حضرت در آينده به قدري بالا مي رود كه ستارگان آسمان و خورشيد و ماه سر بر آستانش مي سايند و آن قدر در پيشگاه خدا عزيز و آبرومند مي شود كه آسمانيان در برابرش خضوع مي كنند. البته روشن است كه منظور از سجده در اينجا خضوع و تواضع مي باشد و گرنه سجده به شكلي معمولي انسان ها در مورد خورشيد و ماه و ستارگان مفهوم ندارد. (در واقع سجده، ظهور تواضع و خاكساري در برابر خداوند و حاكي از پي بردن به نداري و فقر خود در برابر خداوند بي نياز و كامل مطلق است و اين سجده در هر موجودي متناسب با خودش مي باشد. به تعبير قرآن كريم همه موجودات در برابر خداوند، تسبيح و سجده و كرنش دارند منتهي هر يك به گونه اي و شكلي خاص). اين خواب، خوابي كودكانه نبود، زيرا كودك ممكن است خواب ماه و ستاره را ببيند اما اين كه ماه و ستارگان به صورت موجوداتي عاقل و باشعور در برابر او سجده كنند، اين يك خواب كودكانه نيست. اين خواب تنها بيانگر عظمت مقام يوسف در آينده از نظر ظاهري و مادي نبود، بلكه نشان مي داد كه او به مقام نبوت نيز خواهد رسيد، چرا كه سجده آسمانيان دليل بر بالا رفتن مقام آسماني او است و همين خاطر پدرش يعقوب (ع) فرمود: «و كذلك يجتبيك ربك ؛ و اين چنين پروردگارت تو را بر مي گزيند»، و يعلمك من تاويل الاحاديث؛ و از تعبير خواب به تو تعليم مي دهد».اينك توجه شما را به توضيحي در باره سجده جلب مي نما ييم :
سجده به معنى پرستش و عبادت مخصوص خدا است، و براى هيچكس در هيچ مذهبى پرستش جايز نيست، و توحيد عبادت كه بخش مهمى از مساله توحيد است كه همه پيامبران به آن دعوت نمودند، مفهومش همين است.
بنا بر اين، نه يوسف كه پيامبر خدا بود، اجازه مىداد كه براى او سجده و عبادت كنند و نه پيامبر بزرگى همچون يعقوب اقدام به چنين كارى مىكرد، و نه قرآن به عنوان يك عمل شايسته يا حد اقل مجاز از آن ياد مىنمود.
بنا بر اين، سجده مزبور يا براى خدا بوده (سجده شكر) همان خدايى كه اينهمه موهبت و مقام عظيم به يوسف داد و مشكلات و گرفتاريهاى خاندان يعقوب را بر طرف نمود و در اين صورت در عين اينكه براى خدا بوده، چون به خاطر عظمت موهبت يوسف انجام گرفته است، تجليل و احترام براى او نيز محسوب مىشده، و از اين نظر ضمير در له كه مسلما به يوسف باز مىگردد، با اين معنى به خوبى سازگار خواهد بود.
و يا اينكه منظور از سجده مفهوم وسيع آن يعنى خضوع و تواضع است، زيرا سجده هميشه به معنى معروفش نمىآيد. بلكه به معنى هر نوع تواضع نيز گاهى آمده است، و لذا بعضى از مفسران گفتهاند كه تحيت و تواضع متداول در آن روز خم شدن و تعظيم بوده است، و منظور از سجود در آيه فوق همين است.
ولى با توجه به جمله خروا كه مفهومش بر زمين افتادن است، چنين بر مىآيد كه سجود آنها به معنى انحناء و سر فرود آوردن نبوده است.
بعضى ديگر از مفسران بزرگ گفتهاند سجود يعقوب و برادران و مادرشان براى خدا بوده، اما يوسف همچون خانه كعبه، قبله بوده است، و لذا در تعبيرات عرب گاهى گفته مىشود فلان صلى للقبله: فلان كس به سوى قبله نماز خواند».
ولى معنى اول نزديكتر به نظر مىرسد، بخصوص اينكه در روايات متعددى كه از ائمه اهل بيت ع نقل شده مىخوانيم كان سجودهم للَّه- يا- عبادة للَّه:
سجود آنها به عنوان عبادت براى پروردگار بوده است .
در بعضى از ديگر از احاديث مىخوانيم
كان طاعة للَّه و تحية ليوسف
: به عنوان اطاعت پروردگار و تحيت و احترام به يوسف بوده است «2».
همانگونه كه در داستان آدم نيز، سجده براى آن خداوند بزرگى بوده است كه چنين خلقت بديعى را آفريده كه در عين عبادت خدا بودن، دليلى است بر احترام و عظمت مقام آدم! اين درست به آن ميماند كه شخصى كار بسيار مهم و شايستهاى انجام دهد و ما به خاطر آن براى خدايى كه چنين بندهاى را آفريده است سجده كنيم كه هم سجده براى خدا است و هم براى احترام اين شخص.
ر.ك : تفسير نمونه ، ج 9 ، سوره يوسف ، تفسير آيه 4 و آيه 100 (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه ها، كد: 1/100107631)